سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

اشعار شب یلدا

اشعار شب یلدا

به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشی

اگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشی

پیشاپیش یلدات مبارک

* * * *

شب بود

شبی جدا از شب های سپری شده

شبی پر از خاطره

پر از هیاهو

پر از احساس پرواز

شبی آکنده از نیاز

شبی بود از شب های اول زمستان

شبی در ظاهر سرد

اما در وجود ما بود گرم

گرم در باطن انسان ها

شبی گرم به خاطر احساس شادی

به خاطر احساس علاقه عاشقان

شبی بود از شب های دی ماه

شبی که همه مردم شاد بودند

همه می خواستند باشند میهمان مهربانی

می خواستند باشند در خاطره این شب جاودانی

آنها پر بودند از عشق

پر بودند از بوی بهار

پر بودند از بوی خاک تازه باران دیده

این شب

شب یلدا بود

شب خاطره ها

شب با هم بودن و در کنار هم

شب احساس آزادی و رهایی

شب پرواز و جدایی

جدایی از غم و اندوه

شب دوباره زیستن

دوباره نگریستن

نگریست به دنیای پر از زیبایی

با تمام سختی و نگرانی ها

شب زیستن با تمام ای کاش ها و امیدها

بلی

بود شب یلدا

بهترین شب سال های عمر ما

* * * *

پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه

تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.

عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری

یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم

* * * *

تنها چند دقیقه ناقابل مى تواند از یک شب عادى، شب یلدا بسازد؛

ولى با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است

* * * *

رفتم شب یلدا به سراغ حافظ / تا حال مرا کند برایم محرز

گفتم که شود بهتر از این احوالم ؟ / دیوان به زبان آمد و گفتا هرگز

* * * *

رویت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوونه

خنده ات مثه پسته و عمرت به بلندی یلدا

* * * *

آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها

بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی

بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی

بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی

فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟

جوجه ها را بعدا با هم میشماریم

* * * *

روی گلتون به سرخی انار

شبتون به شیرینی هندوانه

خنده هاتون مثل پسته

و عمرتون به بلندی یلدا

شب یلدا مبارک

* * * *

شما را گر شب یلدا بلنده / مرا لیست طلبکارا بلنده

از اول شانس و اقبالم کج افتاد / زمانه ناقلا با من لج افتاد

اگرچه بخت من چون شام تاره / در اون بالا ندارم یک ستاره

ولی هندونه ام در شام یلدا / سفیدیش بود چون شیر گاوا

انارم ترش و گردوهام پوچه / و چشمان زنم افسوس لوچه

بود آجیل تلخ و سیب ها کال / و قطعا می شود وارونه ام فال

خلاصه در شب یلدای بنده / بود اوضاع و حالم باب خنده

* * * *

یلدا، شب همنشینی و مهمانی

هنگامه عاشقی، غزل افشانی

با آینه سر زدن به بابا طاهر

با لهجه ناب عشق حافظ خوانی

* * * *

انار و سیب و احساسم نماز و آیه الکرسی

چه بی اندازه خوشحالم که تو حالم رو میپرسی

✦✦✦✦

الا یا ایها الساقی بیا همپای من با من

کتاب حافظ و قرآن  بیا دیوونه شو تا من

✦✦✦✦

هدیه دادی دیده ی نویی به من

دختر شبهای سرد ماه دی

خو گرفت با شعر تو در ماه دی

حرف دل را از دلت تو پس زدی

غم به روی غم،غمی را پس زدی

من به دنیای تو مجذوبم هنوز

به دیار قلب تو،حس دارم هنوز

تو شدی سهراب شعر این زمان

یک جهانی در جهان در این زمان

در دلم راهی پر از پیچ مسیر عشق بود

شوق دیدار دلی، احساس گون از عشق بود

شامگاهان قلب من غوغا به پا میکرد،وای

خواب من تعبیر بی تاب غمی از عشق بود

شعر سهراب سپهری

 

امتیازدهی شما:
توسط
تومان